پخش زنده
دانلود اپلیکیشن اندروید دانلود اپلیکیشن اندروید
English عربي
4212
-
الف
+

شکرانه سریال متفاوت کارگردان ستایش

در این گزارش سریال «شکرانه» را نقد و بررسی کرده‌ایم.

در این گزارش سریال «شکرانه» را نقد و بررسی کرده‌ایم. 

به گزارش آی‌فیلم، شکرانه داستان بسیار سرراستی دارد که قابلیت جذب مخاطب را در طرح و ایده اش دارد. اگر این اتفاق تاکنون نیفتاده است، باید علت آن را در جاهای دیگری جست و جو کرد. منظور در وهله نخست متوجه فیلمنامه است. داستان در طرح کلی اش جذاب به نظر می رسد و با شاخ و برگ های پرورش داده شده در فیلمنامه از کلیشه فاصله گرفته و تا حدودی قابلیت های قابل تاملی را به خود اختصاص داده است. بخش عمده ای از ماجراهای شکرانه در تاجیکستان شکل می گیرد و این ترفندی شده برای حضور بازیگران خارجی و دور شدن از برخی محدودیت هایی که برای بازیگران زن ایرانی در سریال های تلویزیونی وجود دارد.

داستان شکرانه در همان قسمت های نخست به گونه ای طراحی شده که شخصیت اصلی داستان در پی یافتن گمشده اش عازم تاجیکستان شود. این اتفاق طراحی شده می توانست نتایج متعددی را برای سریال رقم بزند، اما در شکلی که شاهدش بوده ایم، تفاوت را تنها در استفاده از بازیگران تاجیک می بینیم. حضور بازیگران تاجیک این امکان را فراهم آورده که شاهد تفاوت در پوشش بازیگران و نوع گویش آنها باشیم.

دانلود و تماشای سریال شکرانه

با بهترین سریال رمضانی تلویزیون آشنا شوید

فضای تاجیکستان تا آنجایی که در شکرانه دیده می شود تفاوت چندانی با فضای ایران در برخی از مناطق آن ندارد و نمی توان با اتکا به قسمت های پخش شده گفت که شاهد فضای متفاوت و کارکرد مفید آن هستیم. قصه نیز آن طور که تاکنون پیش رفته، به گونه ای است که به نظر می رسد اگر در یکی از شهرهای ایران نیز اتفاق می افتاد، چندان توفیری نداشت.

بنابراین به نظر می رسد عوامل شکرانه بیشتر از هر چیز تاکید بر تفاوت بازیگران ایرانی و تاجیکی داشته اند. از سوی دیگر بازی بازیگران تاجیکی آن چنان قوی و تاثیرگذار نیست که دلیلی بر اهمیت و ضرورت این محصول مشترک در ساختار باشد. البته اگر بازیگران تاجیک دعوت شده به سریال شکرانه از قدرت بالای بازیگری برخوردار بودند و عاملی در تاثیرگذار بودن آن می شدند، توجیهی بر ضرورت تولید محصول مشترک بودند.

شکرانه نام سعید سلطانی را به عنوان کارگردان بر خود دارد که یادآور سریال های خوب و ماندگار پس از باران و لبه تاریکی است. سلطانی در این دو مجموعه نشان داده که کارگردانی حرفه ای و توانا است. از سلطانی در ماه های گذشته سریال سال های برف و بنفشه از شبکه سه پخش شد که موفقیت زیادی نسبت به دو سریال پس از باران و لبه تاریکی به همراه نداشت. شکرانه اگر به همین منوال پیش برود در کارنامه سلطانی کار نه چندان موفقی به شمار خواهد رفت که باید در تحلیل آن تامل کرد.

آنچه گفته شد نسبت به کارگردانی و بازیگری مجموعه شکرانه است. مهمترین ایراد شکرانه در فیلمنامه آن است که داستان را به شکلی غیرمنطقی طراحی و پرورش داده است. شخصیت اصلی شکرانه که برای ضایع نشدن حق دیگران در مقابل پدرش نیز حاضر است بایستد، از پرداخت مناسبی برخوردار نیست و به شکلی کلیشه شده و غیرقابل باور پرداخت شده است. این شخصیت قرار است منتقل کننده پیام اصلی سریال باشد. اگر او درست و منطقی پرداخت نشود و نتوان آن را پذیرفت، پیامی را نیز که قصد انتقالش را دارد به ضد خود تبدیل می کند و باعث می شود مخاطب از آن دلزده شود. فیلمنامه نویس تعمد زیادی داشته که پیام را در قالبی شعاری و کلیشه یی با حرف هایی سطحی مدام تکرار کند. بازی پورسرخ نیز تاکید بیشتری بر تکرار و افتادن در کلیشه دارد و مخاطب را به شدت دلزده و گریزان می کند. شکرانه در به کارگیری بازیگران موفق ایرانی نیز چندان خوب عمل نکرده است. این در حالی است که انتظار می رفت از فرهاد قائمیان، پوریا پورسرخ و هوشنگ توکلی شاهد بازی های بهتری باشیم. قائمیان در نقش شخصیتی تاجیک بازی می کند که از بازی های خوبش فاصله دارد.

ه خ/ ص گ

نظر شما
ارسال نظر